در کل، خلاقیت را می توان در حوزه ی «گرایش» قلمداد کرد تا مقوله ای از «توانایی». شاهد این مدعا، کار کودکان به ویژه نقاشی و کاردستی آن ها در سنین قبل از دبستان است. بچه ها در این سنین، به ادامه ی کارهای ابتکاری گرایش دارند.
در کاربرد رنگ ها، ترسیم اشکال و تصاویر، و درست کردن کاردستی، کاملاً خلاق اند و دوست دارند به تصاویر ذهنی زیبای خود جامه عمل بپوشانند. همین کودکان، در سنین بالاتر، وقتی به طور مستمر در معرض بکن نکن های بزرگ ترها قرار می گیرند و خود را با سدهای تجویزی آموزشی مواجه می بینند، تغییر گرایش می دهند و تلاش های خود را بیشتر مصروف تحقق هدف های پیش ساخته ی بزرگ ترها می کنند. برای فراهم کردن زمینه های خلاقیت، باید گرایش به کسب سه نوع توانایی به شرح زیر را ترغیب کرد. ویژگی شاخص خلاقیت، گرایش به برقرار کردن تعادل میان این سه نوع توانایی است.
راه های
خلق خلاقیت
1- مدل دهی یا الگو دهی
2- لیاقت پروری و خودشناسی
3- ترغیب به طرح سؤال
4- ترغیب به تعریف و باز تعریف مسئله
5- ترغیب ایده پردازی و تصویر سازی ذهنی
6- بارور کردن افکار چند بعدی و تصور ایده های چند وجهی
7- ایجاد فرصت برای تفکر خلاق و ارائه ی ایده های نو
8- ارائه ی آموزش (یاددهی) خلاقانه و انجام سنجش تحصیلی مبتکرانه
9- ارج نهادن به ایده های نو و محصولات ابتکاری
10- ترغیب ریسک های معقول
11- چشم پوشی از درهم برهمی و نامنظمی
12- اجازه ی اشتباه کردن و درس گرفتن از اشتباه
13- شناسایی موانع و فائق آمدن بر آن ها
14- آموزش مسئولیت پذیری
15- ترغیب خود انضباطی
16- ارائه ی امتنان و قدردانی
17- شناساندن افراد خلاق و ارج نهادن به کار آن ها
.
.
.